گران بهاترين شيء كشتي تايتانيك متعلق به ايران است

منوی اصلی


نویسندگان

...

آرشیو موضوعی

ورزشی

مناسبت ها

یک نکته از هزاران نکته

جدیدترین رکوردها

سیاسی

مطالب زیبا و خواندنی

مذهبی

علمی

اخبارها

فیسبوک

طنز

دانلود ها

سنگر مجازی

سنگر مجازی

داعش

اس ام اس

برنامه اندروید

بازی اندروید

لینک دوستان

سنسی کشفی

♠کسب درآمد واقعی♠

هر چی بگی

مطالب فان

مطالب جالب و خواندنی

کپی پیست کن

مطالب بامزه و خنده دار

ماشین جی تی آی

دبیرستان امام خمینی

مطلب توپ

طوفانی بخند

اموزش کد وبلاگ نویسی

مطالب زیبا و خواندنی

آموزش فوتوشاپ

دانلود اهنگ جدید

ایستگاه آموزش

گروه اموزشی آلم

جزوات کنکوری

قالب وبلاگ

کد های زیبا سازی وبلاگ

سنگر مجازی

اپلود عکس

ردیابی ماشین

حمل هوایی ماینر از چین

لیزر دوچرخه

هد اپ یسپلی کیلومتر روی شیشه

جلو پنجره لیفان ایکس 60

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان وبلاگ شخصی... و آدرس dodotacharta.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





قالب بلاگفا

آمار بازدید

» تعداد بازديدها:
» کاربر: Admin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 38
بازدید هفته : 89
بازدید ماه : 671
بازدید کل : 10904
تعداد مطالب : 198
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1



آرشیو ماهانه


پیوند های روزانه


لوگوی ما

هرچی که بگی تو این وبلاگ هست!


لوگوی دوستان


بر چسب ها




گران بهاترين شيء كشتي تايتانيك متعلق به ايران است

دو شنبه 21 مهر 1393

بسم ا... الرحمن الرحیم

ماجرای شگفت انگیز غرق شدن کشتی تایتانیک توسط نفرین فراعنه

برگرفته از کتاب عجیب تر از عجیب

ناشر :انتشارات شیرین

مطمئناً تا به امروز ماجرای غرق شدن کشتی بزرگ و تاریخی تایتانیک به گوش شما نیز خورده و همانند میلیونها انسان دیگر نیز از این فاجعه اظهار تاسف کرده اید . تایتانیک بزرگترین کشتی بود که تا به آنروزبه دست بشر ساخته شده بود و روزنامه ((وال استریت )) قبل از غرق شدن آن در طی رپورتاژی کشتی فوق را (( سفینه مخصوص میلیاردرها )) معرفی کرده است . این کشتی عجیب در ساعت 20/2 نیمه شب پانزدهم آوریل سال 1912 در امتداد قطب شمال با کوه یخی برخورد کرد و بر خلاف انتظار همگان که آنرا کشتی جاوید و غرق نشدنی می دانستند ، غرق شد و برای همیشه به اعماق آبهای سرد قطبی رفت . سازنده این کشتی شخصی بنام (( ریچارد آندروز )) بود که طبق سفارش سازمان کشتی رانی ستاره سفید پس از سالها برنامه ریزی و بکارگیری هزاران نیروی انسانی کشتی تایتانیک را به وجود آورده و به شاهکار خود می بالید . این کشتی در اولین سفر دریائی خود با سرعتی بیش از23گره دریائی امواج خروشان اقیانوس را می شکافت و از بندر ((ساوت ها مپتون )) واقع در انگلستان به سوی ایالت متحده امریکا پیش می رفت . مسافران کشتی فوق از مدتها قبل بلیط این سفر را رزو کرده بودند و بیش از 2200 نفر مسافر بی آنکه از سرنوشت و عاقبت شوم خود و کشتی تایتانیک با خبر باشند . در این سفر ناخدای کشتی ((کاپیتان اسمیت )) ریچارد آندروز و صدها خدمه کشتی را همراهی می کرد. تایتانیک پس از عبور از بندرهای ((چربورگ )) و ((کوئین استون)) بر اثر تصادم با کوه یخی شناور به زیر آب رفت و بیش از 1500 نفر از سرنشینان را نیز با خود غرق کرد . کاپیتان اسمیت و ریچاردآندروز نیز در این حادثه جان باختند و طبق آمار بعدی تنها 750 نفر از سرنشینان که اکثراً هم زنها و بچه ها بودند نجات یافتند .

حتماً اصطلاح (( نفرین فراعنه)) را  شنیده اید .

این اصطلاح مطمناً از زبانهای عربی به سایر زبانهای دیگر راست و طبق نوشته های موجود در دیواره های اهرام ثلاثه اشخاصی که بخواهند به جنازه های مومیائی شده خانواده فرعون نظری داشته باشند ، به عذابی جاوید مبتلا می گردند . برخی از مصرشناسان بر این باورند که ((تاتموس سوم)) یکی از فراعنه سلسله هجدهم مصر جهت ایجاد رعب و وحشت در میان مردمان آن عصر و جلوگیری از سرقت های داخل اهرام به کاتبان سرای رحمت دستور داده بود تا در کتیبه های سنگی متن نفرین نامه وی را حکاکی کنند و واژه ((نفرین فراعنه )) از ابتکارهای اوست . امروزه عده ای به این گفته  هنوز هم ارزش قائلند  دلایلی قانع کننده را در این زمینه ارائه می دهند و عده ای هم منکر این حقیقت بزرگ می شوند .

لابد این سوال به ذهنتان رسیده است که ماجرای غرق شدن کشتی تایتانیک چه ربطی به موضوع نفرین فراعنه دارد . پس ادامه ماجرا را بخوانید و در پایان اظهار نظر کنید .!

در سال 1911 میلادی تاجر فرانسوی بنام (( رنه موروا)) که در کشور انگلستان به کار تجارت اشیاء قیمتی مشغول بود و در زمینه صنعت کشتی سازی نیز سرمایه گذاری می کرد به همراهی (( کاپیتان اسمیت )) و مهندس ((ریچارد آندروز )) جهت سیر و سیاحت راهی سرزمین مصر شدند . آنها به مدت یک هفته در شهر قاهره در هتلی سکنی گزیدند و این فرصت بسیار مناسبی تا به سراغ آنتیک فروشان مصری بروند و در صورت مشاهده اجناس باارزش خریداری نمایند . در ششمین روز از اقامت آنها در قاهره بر حسب تصادف شاهد خرید و فروش تابوتی قدیمی بودند که متعلق به معبد آمون بود . قیمت پیشنهادی و چانه زدن طرفین برای این سه نفر توریست خارجی عجیب بود و از رقم معامله می شد حدس زد که آن تابوت نفبسی باید بوده باشد . هر سه نفر توریست نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و پس ار قرعه کشی به حکم قرعه موروا جهت خرید آن پیش رفت .

این تابوت از بعد هنری ارزش زیادی داشت . چرا که جنس آن از نوع سنگی و دارای حکاکی های نفیسی بود . بر روی آن تابوت مطالبی کنده کاری شده به خط ((هیروگلیف)) به چشم می خورد و زمانیکه موروا جهت ارزیابی کامل درون آنرا گشود ، غرق در تعجب شد . جنازه بانوئی مومیائی شده در داخل تابوت به چشم می خورد و از پوسیدگی بانداژهای روی جنازه چنین حدس زده می شد که نامبرده از انسانهای متعلق به هزاران سال قبل می باشد .

موروا بیش از خود جنازه از درب تابوت دچار حیرت گردیده بود . تصویر چهره آن زن بصورت حکاکی بسیار دقیق برروی درب تابوت کشیده شده بود و به قدری طبیعی می نمود که هر بیننده ای را به شک می انداخت . فروشنده که تمایل موروا و همراهانش را دیده بود به ایشان شرح داد که : این جنازه مومیائی شده همسر فرعون شانزدهم مصر می باشد و همانگونه که خودتان نیز می بینید دیواره های تابوتش از ترکیب طلا و عاج بر روی سنگ ساخته شده است . مومیائی فوق از جمله نادرترین نمونه های موجود در جهان به حساب می آید و تا چند روز قبل در خانه مردی صروتمند و کلکسیونر قرار داشته که با مرگ وی اینگونه به فروش می رود .

موروا پس از ساعتها بحث سرانجام آنرا خریداری نموده و به هتل خویش آورد و طی گفتگوئی با کاپیتان اسمیت و آندروز به ایشان گفت : اگر فروشنده تمام دارائی من را نیز مطالبه می کرد ، مطمئناً باز هم آنرا خریداری می کردم . آیا می توانید حدس بزنید که بودن آن در فروشگاه من چه اعتباری را می تواند به کارهایم ببخشد ؟!

بر خلاف نظر موروا که داشتن آنرا پیک خوشبختی خود می دانست ، وارد شدن آن به زندگی او سبب تیره روزی ها و بدبختیهای بیشماری گردید . هنوز چند روز ی از مراجعت او به لندن نمی گذشت که بر اثر گرفتگی لوله اسلحه شکاری اش دست راست خودش را مجروح ساخت و پس از یک هفته معالجه بی ثمر ، پزشکان معالج دستور قطع کردن دستش را دادند . این آغاز مشکلات او بود آتش سوزی مغازه ، لز دست دادن کل دارائی و ابتلا به بیماری سل مصائب بعدی بودند که به دنبال هم به سراغ او می آمدند .

موروا در عرص یک ماه به طور کلی بدبخت و ورشکست شد و پس از فکر کردن زیاد ، توانست حدس بزند که این همه گرفتاری های او از کجا منشاء می گیرد . برای اطمینان بیشتر به سراغ تابوت و پیکر مومیائی شده رفت و به محض نزدیک شده به تابوت از ترس بر جای خود میخکوب شد .... غیر قابل باور بود ....، ولی حقیقت داشت ... موقعیکه موروا آنرا خردیداری کرده بود ساعتها به تصویر حکاکی شده بر روی درب تابوت  نگاه کرده بود. تصویر دارای لبخندی بر لب و دارای چشمانی بسته بود  و حتی او پس از مراجعت از لندن بارها بدان نگریسته بود و تمامی خطوط آنرا به خاطر داشت .... اما اینبار فرق می کرد !

چشمان تصویر کاملاً باز بودند و هیچ نشانه ای از تبسم در لبهای آن مشاهده نمی شد . چهرا اش به نحوی بود که گوئی با نفرت و کینه به صاحبش نگاه می کند . موروا درمانده شده بود و نمی دانست که چه کاری را باید بکند . اگر قصد فروش آنرا داشت ، می توانست به بهترین قیمت ردش نماید .... ولی نمی توانست در این مورد عجله به خرج دهد . همسایه دیوار به دیوار او بیوه ای ثروتمند بنام (( کاتیا بیبسکو)) بود که از زمان مراجعت موروا ه روز به منزل او می آمد و ساعتها در مورد مصر و تمدن کهن آنجا بحث می کرد . از شانس موروا در آن لحضه خانم بیبسکو به آپارتمان او وارد شد و وی را در حالت بهت زده ای مشاهده کرد .

آنگونه که خانم بیبسکو در آخرین لحظات عمرزندگی اش به کشیش گفت : موروا در آن لحظه همانند افراد صاعقه زده بر جای خود خشک شده بود و به چشم های تصویر روی تابوت چشم دوخته بود .

اولش فکر کردم که او در همان حالت مرده است . اما زمانیکه نزدیکتر شدم و متوجه لرزش خفیف بدنش شدم فهمیدم که شوکه شده و شوکی شدید به موروا دست داده است . پشتش را مالیدم و به زور یک فنجان قهوه به او خوراندم . پس از بیست دقیقه ای انجام عملیات احیاء موروا بحال عادی خود بازگشت و با گریه گفت : چشمان عکس باز شده و روح ملکه در این اتاق قدم می زند .... من که به بدشانس های یک ماه قبل او واقف بودم ، تمامی کفته هایش را از روی فشار های روحی دانستم و برای آنکه خونسردی و آرامش را به او بازگردانم گفتم : مومیائی و تابوتش بهترین سرمایه تو هستند و نباید به اتفاقات گذشته توجه داشته باشی ، اگر بخواهی من آنرا از تو می خرم .... انتظار برخوردی شدید از جانب او را داشتم چرا که دو هفته قبل وقتی این موضوع را مطرح کردم وی برخورد تندی از خود نشان داد . با شنیدن این حرف جان تازه ای گرفت و بدون اینکه مبلغ پیشنهادی خود را اعلام بکند رو به من کرد و گفت : باشد فروختم به تو .... در آن لحضه احساس کردم از خوشحالی بال درآورده و مشغول پرواز است ولی افسوس که از آینده اش بی خبر بودم و  ایکاش آنرا نمی خریدم ...!

موروا با فروش آن تابوت ، تمامی بدبختیهایش را نیز به خانم بیبسکو انتقال داد .

همان روز اول مادرش از پله ها سقوط کرد و نخاعش قطع شد . چندی بعد مردی که قرار بود با وی ازدواج کند بی هیچ بهانه ای عقب کشید و او را تنها گذاشت . مرغ و خروس های خانگی او همگی به صورت دسته جمعی مردند و آثار خفگی بر گردن یکیک آنها معلوم بود . سه سگ گرانبهای او در یک لحظه حار شده و به طرف یکدیگر حمله ور شدند همسایه ها که متوجه سروصدای زیاد سگها شده بودند ، بی درنگ آنها را با تیر خلاص کرده بودند و در نهایت آخر سر هم خانم کاتیا بیبسکو به بیماری جذام مبتلا شد و با زجر فراوان درگذشت .

کشیش (( تگنر)) که در آخرین لحظات عمر زندگی خانم بییسکو بالای سرش بوده پی به این راز مخوف برده و ((پاپ اعظم )) را در جریان این امر قرار می دهد . طبق دستور کلیسا هر چه زود تر می بایستی آنرا به اهرام ثلاثه مصر باز می گردادند و مأموریت فوق بر عهده کشیش تگنر گذاشته شد . موروا بنا به بیماری سل دو روز بعد از مرگ خانم بیبسکو درگذشت و تحقیقات بعدی نیز نشان می داد که فروشنده اصلی چندی پیش بنا به اشتباه خوردن سم به جای دارو مرده است . همسر مومیائی شده فرعون شانزدهم مصر و تابوتش بی هیچ نشانی از مکان اهرام در انگلستان بود و می بایستی تا آخر جهان آواره باقی بماند .

مادر علیل خانم بیبسکو که تنها وارث تابوت به حساب می آمد اعلام کرد که جنازه مومیائی و تابوتش را به موزه مردم شناسی لندن اهداء می نماید و مسئولان بی خبر موزه نیز بی خبر از اصل موضوع باخوشحالی تمام آنرا قبول کرده و آنرا به موزه انتقال دادند .

فاجعه های پیش بینی نشده آن مومیائی پایانی نداشت و برای دست اندرکاران موزه نیز دردسرهائی را فراهم کرد . یک نقاش جوان ایتالیائی بنام (( امیل کانتینی )) در طول شش ما تلاش پنج با رخواست تا از چهره واقعی ملکه عکسی بکشد و در هر نوبت نیز به دلایلی عجیب ناموفق ماند . در آخرین باری که او نقاشی از چهره مومیائی را به پایان رسانید سوار بر درشکه شد تا آنرا به گالری هنرمندان ببرد ولی در بین راه ناگهان چیزی متحرک و سفید از آسمان بر بالای درشکه به پرواز درآمد و موجب رم کردن اسبها شد . کانتینی از دیدن آن شبح وحشت زده شده بود و هنگامی که اسبها آرام گرفتند ، تابلو زیر پای اسبها رفته بود  که با دیدن آن بسیار متعجب گردید چرا که تنها نشان باقی مانده از آن تابلو چشم های تصویر بود که به وضح تمسخرآمیزی وی را می نگریست . !

آتش سوزی موزه لندن در سال 19۱1 میلادی نیز یکی از رویدادهائی بود که تا به امروز هم بی پاسخ مانده است . عده ای بر این باورند که وجود آن مومیائی و تابوت مرموزش مسبب اصلی این فاجعه می باشد و چند تن از شبگردان نیز گواهی دادند در هنگام وقوع فاجعه شبحی را در حال پرواز بر بالای موزه دیده اند . دیگر برای مسئولین موزه درنگ جایز نبود و به هر نحوی  می بایستی از شر ملکه و تابوت نفرین شده اش خلاصی یابند . با تلگرامی فوری موضوع را با موزه مصرشناسی نیویورک مطرح ساختند . پرفسور ((اچ.دی.زیگلز)) کارشناس مصرشناسی در آن عصر توانست دست اندرکاران موزه نیویورک را متقاعد سازد که گفته های انگلیسی ها از اوهام و خرافات سرچشمه گرفته است و آخر سر آنان در پاسخ به مسئولان موزه لندن اعلام نمودند : ملکه مومیائی شده و تابوت مرموز را بوسیله کشتی تایتانیک به آمریکا بفرستید تا در این موزه نگهداری شود . مطمئناً آن ملکه از بودن در کنار سایر نمونه های مربوط به مصر باستان خوشحال خواهد شد و از بازیگوشی هایش دست برخواهد داشت .

واین پایان ماجرا بود . جنازه مومیائی شده همسر فرعون شانزدهم به همراه تابوت گرانبهایش به کاپیتان اسمیت و مهندس آندروز سپرده شد تا بوسیله کشتی بزرگ تایتانیک به ایالات متحده برده شود . این دو شخص تنها کسانی بودند که در آن روز از چگونگی خرید و حمل آن با خبر بودند و بنا به ترس از تهمت قاچاق میراثهای فرهنگی سکوت را ترجیح دادند ..... کشتی تایتانیک شتابان و با سرعت موجهای خشمگین را می شکافت و به سمت ایالات متحده پیش می رفت ..... تا اینکه با کوه یخی برخورد کرد و غرق شد .

ملکه نیز با کشتی تایتانیک به قعر آبها رفت و توانست در آن روز از دو دشمن قدیمی خود کاپیتان اسمیت و مهندس ریچارد آندروز انتقام  خود را بگیرد . آیا می توان تمامی این رویدادها را بر حسب تقاطع زمان و تصادف گذاشت ؟ اگر پاسخ ما مثبت بوده باشد موضوع شبح را چگونه می توان توجیه کرد . ؟

و نهایتاً مسبب اصلی غرق شدن کشتی بزرگ تایتانیک ، وجود جسد نفرین شده و مومیائی شده همسر شانزدهم فرعون  به همراه تابوتش در آن کشتی بوده است  .


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: برچسب‌ها: ماجرای کشتی تایتانیک, کشتی, تایتانیک, سرگذشت, تایتانیک,

نوشته شده توسط ... در ساعت 16:24



درباره



بارالها... از كوي تو بيرون نرود پاي خيالم نكند فرق به حالم چه براني،چه بخواني ... چه به اوجم برساني چه به خاكم بكشاني ... نه من آنم كه برنجم نه تو آني كه براني.. نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم نه تو آني كه گدا را ننوازي به نگاهي در اگر باز نگردد... نروم باز به جايي پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهي كس به غير از تو نخواهم چه بخواهي چه نخواهي باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهي
miladseifi2015@gmail.com


مطالب پیشین

کاریکاتوری در مورد کنکور سراسری
اخبار کامل کنکور سراسری 94
(کاریکاتور) توافق لوزان!
واکنش احمدی نژاد به توافق لوزان +عکس
توافق لوزان سویس
اینطوری فرمون میدناااا
مراسم خواستگاری این روزه
غم نان...
تفاوت بین عذرخواهی مردها و زن ها
حجاب..
قابل توجه دشمنان وطن...
ترسناک ترین سقوط آزاد در جهان (عکس)
سال نو بر تمام ایرانی های با غیرت مبارک باد
فرا رسیدن دهه اول فاطمیه تسلیت باد
با عرض پوزش
قانون اول فیزیک در کارتون ها
اغاز امامت حضرت مهدی (عج) مبارک
شهدات امام حسن عسکری تسلیت باد
ریگ جن؛ مثلث برمودای ایران (منطقه نفرین شده)
40 قانون عجیب دنیا




Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by dodotacharta